بررسی مقدماتی امکان کاشت پاییزه عدس در شرایط آب و هوایی سراوان

نویسندگان

1 مربی گروه تولیدات گیاهی مجتمع آموزش عالی سراوان )نویسنده مسئول(

2 استاد گروه زراعت دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد

3 دانشیار گروه زیست شناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان

4 مربی گروه تولیدات گیاهی مجتمع آموزش عالی سراوان

چکیده

وجود فصل رشد طولانی و درجه حرارت بالا در بهار در مناطق گرم و خشک سبب گرایش بیشتر به کشت های پاییزه شده است.
بنابراین به منظور بررسی مقدماتی امکان کاشت پاییزه عدس ) Lens culinaris Medik ( در شرایط آب و هوایی سراوان بر عملکرد
و اجزای عملکرد پنج ژنوتیپ عدس، آزمایشی در پاییز سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی سراوان به
صورت کر تهای خرد شده در قالب طرح بلو کهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. کر تهای اصلی شامل تاریخ کاشت ) 11
آبان، 27 آبان و 11 آذر( و کرت های فرعی شامل پنج ژنوتیپ عدس ) MLC20, MLC122, MLC177, MLC39, MLC352 ( بودند. اثر
تاریخ کاشت بر کلیه صفات اندازه گیری شده )عملکرد دانه، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، غلاف دو دانه، تعداد
غلاف خالی، وزن 100 دانه، عملکرد زیستی، عملکرد اقتصادی و شاخص برداشت) معنی دار شد و تاریخ کاشت اول بیشترین عملکرد
دانه را داشت، با تأخیر در کاشت و مصادف شدن مرحله پرشدن دانه با دماهای نسبتأ بالا در انتهای فصل رشد، تولید ماده خشک و
عملکرد دانه کاهش یافت. اثر ژنوتیپ نیز بر کلیه صفات اندازه گیری شده معنی دار شد و ژنوتیپ MLC 39 با میانگین عملکرد دانه
34/11 گرم در متر مربع بیشترین عملکرد را دارا بود. بیشترین همبستگی عملکرد دانه با تعداد دانه در بوته )** 59 / r= 0 (، عملکرد زیستی
r= 0/81 **( ( و تعداد غلاف دو دانه در بوته)** 63 / r= 0 ( مشاهده شد. اثر متقابل تاریخ کاشت و ژنوتیپ معنی دار شد و بیشترین عملکرد
دانه از تاریخ کاشت اول ) 11 آبان( و ژنوتیپ MLC39 با میانگین 59 گرم در متر مربع حاصل شد. در حالی که کمترین عملکرد در تاریخ
کاشت دوم ) 27 آبان( و ژنوتیپ MLC 20 با میانگین 8 گرم در متر مربع بدست آمد و در تاریخ کاشت سوم ) 11 آذر( هیچ عملکردی
حاصل نشد. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از تاریخ کاشت زودتر و ژنوتیپ های برتر م یتواند عامل تأثیر گذاری در افزایش
عملکرد عدس در شرایط آب و هوایی سراوان شود.

کلیدواژه‌ها


      در بین حبوبات، عدس با دارا بودن حدود 28 درصد پروتئین نقش مهمی در تغذیه مردم کشورهای در حال توسعه دارد. این گیاه قادر است از طریق تثبیت نیتروژن، موجب بهبود حاصلخیزی خاک و کاهش استفاده از کودهای شیمیایی شود (Singh and Saxena, 1993).  سطح زیر کشت عدس در ایران حدود 220000 هکتار می‌باشد و پس از نخود (.Cicer arietinum L) مقام دوم را از نظر سطح زیر کشت (667760 هکتار) در ایران دارد ((Ministry of Jihad-e-Agriculture, 2010. عدس سرمادوست و روز بلند بوده و از ارتفاع صفر تا 3500 متری از سطح دریا قابل کشت است، دمای مناسب جهت رشد عدس 25-15 درجه سانتی‌گراد می‌باشد، ولی دماهای بالا تا 30 درجه سانتی‌گراد جهت توسعه کانوپی این گیاه لازم است. هر چند این گیاه مقاوم به سرما است، ولی دمای زیر 10 درجه سانتی‌گراد جوانه زنی را به تأخیر انداخته و رشد رویشی را کم می‌کند (Johansen et al, 1994).

      تاریخ کاشت یکی از عوامل مهم در تولید محصولات زراعی محسوب می‌شود، لذا شناخت مناسب ترین زمان کاشت برای هر منطقه در جهت ارتقاء کمی و کیفی محصول ضروری است. نتایج مطالعات نشان داد که تأخیر در کاشت باعث کاهش عملکرد دانه در عدس می‌شود (Auld et al, 1988).  Singh و همکاران (1990) به این نتیجه رسیدند که واکنش واریته های عدس به تاریخ‌های کاشت 15 و 30  اکتبر (23 مهر و 8 آبان)  و 15 و 30 دسامبر (24 آذر و 9 دی) متفاوت بود و تاریخ 15 اکتبر ( 23 مهر) بیشترین عملکرد را داشت و تأخیر در زمان کاشت بعد از 30 اکتبر (8 آبان) عملکرد دانه را بطور معنی داری کاهش داد.  Shekhon و همکاران (1994) دریافتند که در فصل زمستان و تحت شرایط آبیاری در پنجاب هندوستان کاشت عدس در 25 اکتبر (3 آبان) عملکرد بالاتری نسبت به 20 نوامبر (29 آبان) داشت.   Varshney (1992) نتیجه گرفت که کاشت ارقام عدس در تاریخ 6 نوامبر (15 آبان) بیشترین عملکرد را داشت و تأخیر در کاشت (تا یک ماه) عملکرد دانه را تا 5/24 درصد کاهش داد. تحقیقات نشان داد که تاریخ کاشت بر ارتفاع گیاه نخود در زمان برداشت، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت تأثیر معنی‌داری داشت (Nezami and Bagheri, 2004a). گزارش شده است با تأخیر در کاشت نخود و مصادف شدن مرحله پر شدن دانه با تنش خشکی و درجه حرارت‌های بالاتر از 25 درجه سانتی‌گراد در انتهای فصل رشد، تولید زیست توده به ترتیب 66 و 89 درصد نسبت به تاریخ های کاشت زودتر کاهش یافت، که این کاهش عملکرد عمدتأ به دلیل کاهش تعداد غلاف در بوته (60 درصد) و کاهش وزن صد دانه (32 درصد) بود (Mousavi and Pezeshkpur, 2006 ). در کاشت زود غالبأ اندام‌های رویشی گیاه رشد بیشتری داشته و قادرند مخازن زایشی را تغدیه نموده و به میزان کافی ماده خشک را به آن اختصاص دهند که در نتیجه، عملکرد افزایش می‌یابد Singh et al, 1990)).

        درجه حرارت بالاتر از 30 درجه سانتی‌گراد یکی از عوامل محیطی مهم است که رشد و نمو دانه را بویژه در مرحله بعد از گرده‌افشانی تحت تأثیر قرار می‌دهد. دماهای بالاتر از آستانه تحمل، فعالیت‌های فیزیولوژیک گیاه را مختل و طول مراحل نمو را کوتاه‌تر می‌کند و در نتیجه آن عملکرد کاهش می‌یابد (Varshney, 1992). در حبوبات سرما دوست با انتخاب تاریخ های کاشت مناسب و اجتناب از دماهای زیاد در اواخر فصل رشد می‌توان اثر درجه حرارت‌های بالا را بر عملکرد گیاه تعدیل نمود (Singh et al, 1996). در کاشت‌های دیر هنگام، تنش خشکی انتهای فصل همراه با افزایش درجه حرارت در مرحله رسیدگی که اغلب به بیش از 30 درجه سانتی‌گراد می‌رسد باعث تأثیر نامطلوب روی دوره پر شدن دانه نخود می‌شود (Singh and Saxena, 1993). مقاومت گیاه به خشکی به میزان رطوبت خاک و ژنوتیپ گیاه بستگی دارد و لذا در میزان معینی از رطوبت خاک، ممکن است میزان عملکرد ژنوتیپ‌های گیاهی متفاوت باشد (Ehsanzadeh, 2003)، و بنابراین مقاومت به خشکی با میزان عملکرد گونه های گیاهی در ارتباط است (Passioura, 1983). گیاهان و ارقام زراعی مقاوم به خشکی در شرایط تنش خشکی و در سال‌های کم باران تولید بیشتری نسبت به رقم‌های حساس به تنش  دارند و در عین حال از عوامل محیطی مناسب در سال‌های پر باران حداکثر استفاده را به عمل می‌آورند (Singh et al, 1996).  درجه حرارت بالای انتهای فصل، یکی از مهم‌ترین عوامل محدود کننده عملکرد عدس و بسیاری از گیاهان زراعی دیگر در پاره‌ای از شرایط اقلیمی ایران به خصوص سیستان و بلوچستان است. هدف از اجرای این آزمایش بررسی اثر تاریخ کاشت و ژنوتیپ بر عملکرد و اجزای عملکرد عدس در شرایط آب و هوایی سراوان بود.

مواد و روش ها

       به منظور بررسی مقدماتی امکان کاشت پاییزه عدس آزمایشی در پاییز سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی سراوان (با عرض جغرافیایی 27 درجه و 20 دقیقه شمالی و طول  جغرافیایی 62 درجه و 20 دقیقه شرقی و ارتفاع 1195 متر از سطح دریا و متوسط بارندگی سالیانه حدود 100 میلی‌متر در سال) و در زمین آیش انجام شد. آزمایش به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تاریخ های کاشت (T) در سه سطح در کرت‌های اصلی (11 آبان، 27 آبان و 11 آذر) و 5 ژنوتیپ (G)، (MLC20 MLC122, MLC177, MLC39, MLC352) در کرت‌های فرعی قرار گرفتند.

      طول هر کرت سه متر و فاصله ردیف های کاشت 50 سانتی‌متر و فاصله بوته ها روی ردیف 4 سانتی‌متر بود، در هر کرت فرعی 4 ردیف کشت شد. بین بلوک‌ها، کرت‌های اصلی و کرت‌های فرعی به ترتیب 2، 1 و 5/0 متر فاصله در نظر گرفته شد. کشت به صورت هیرم کاری و پس از سبز شدن حدود 50 درصد گیاهان آبیاری دوم صورت گرفت. آبیاری در پاییز هر 10 روز و از فروردین به صورت هر 5 روز یک‌ بار تا انتهای فصل رشد انجام شد.  کوددهی شامل 100 کیلوگرم در هکتار کود کامل و 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره به صورت قبل از کاشت و 50 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان گلدهی صورت گرفت (Nakhzari Moghaddam et al., 2011). مبارزه با علف‌های هرز به صورت وجین دستی و در مراحل شاخه‌دهی، گلدهی و پر شدن غلاف صورت گرفت. برداشت با دست و در مرحله رسیدگی کامل صورت گرفت.

جدول 1---------------

            صفات مورد مطالعه شامل عملکرد دانه (با حذف حاشیه و برداشت از دو ردیف وسط به طول 2 متر)، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف دو دانه در بوته، تعداد غلاف خالی در بوته و وزن 100 دانه بود. سپس عملکرد زیستی، عملکرد اقتصادی و شاخص برداشت (100 ×) عملکرد زیستی /عملکرد اقتصادی( HI=) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه آماری از نرم افزار  MSTAT-C استفاده شد و میانگین‌ها با استفاده از آزمون چند دامنه‌ای دانکن مقایسه شدند.

 

نتایج و بحث

       اثر تاریخ کاشت بر ارتفاع بوته معنی دار (05/0(p≤ شد (جدول 2)، بطوری‌که تاریخ کاشت 11 آبان با میانگین ارتفاع 1/36 سانتی‌متر و تاریخ کاشت 11 آذر با میانگین 3/23 سانتی‌متر به ترتیب بیشترین و کمترین ارتفاع را دارا بودند (جدول 3).

        در گیاه نخود نیز نتایج مشابهی در رابطه با اثر تاریخ کاشت بر ارتفاع بوته مشاهده شده است، بطوری‌که تاریخ کاشت اول (2 خرداد) از میانگین ارتفاع بوته بیشتری به نسبت تاریخ کاشت دوم (17 خرداد) برخوردار بود. احتمالأ این اختلاف ناشی از طولانی بودن دوره رشد گیاهان در تاریخ کاشت اول  به نسبت تاریخ کاشت‌ بعدی بوده است (Ghorbanzadeh and Nasiri, 2005). در بنگلادش نیز گزارش شده ارتفاع بوته همراه با تأخیر در کاشت پائیزه نخود کاهش یافت و ارتفاع بوته در تاریخ کاشت نوامبر (آبان) به نسبت دسامبر  (آذر) 5/1 برابر بیشتر بود (Ahmed et al., 2011).  بین ژنوتیپ های مختلف اختلاف معنی داری (05/0(p≤ از نظر ارتفاع بوته در زمان برداشت دیده نشد(جدول 3). همبستگی بین ارتفاع بوته با عملکرد دانه (**51/0 r=) و عملکرد زیستی (** 66/0 r=) مثبت و معنی دار بود(جدول 6). اثر تاریخ کاشت بر تعداد غلاف در بوته معنی دار (05/0(p≤ شد (جدول 2). به طوری که تعداد غلاف گیاهان کاشت اول حدود 5/3 برابر گیاهان کاشته شده در تاریخ کاشت سوم بود (جدول 3). در نخود نیز گزارش شده که کاشت زود با توسعه زودتر سطح برگ موجب جذب نور بیشتر شده، فتوسنتز افزایش یافته و در نتیجه مواد فتوسنتزی بیشتری جهت تلقیح و تکامل غلاف‌ها فراهم می‌‌گردد ( (Johnson and Major., 1979. بین ژنوتیپ‌های مختلف اختلاف معنی داری (05/0(p≤ از نظر تعداد غلاف در بوته مشاهده نشد. اثر متقابل تاریخ کاشت و ژنوتیپ در تعداد غلاف در بوته معنی دار (01/0 (p≤ شد (جدول 2)، بطوری‌که در تاریخ کاشت اول، ژنوتیپ MLC177 بیشترین تعداد غلاف در بوته (9/144( را داشت. کمترین تعداد غلاف در بوته در تاریخ کاشت سوم ژنوتیپ MLC122 ( با میانگین 8/21( مشاهده شد، بطوری‌که در تاریخ کاشت اول (6 مهر) تعدادغلاف در بوته حدود 8/1 برابر بیشتر از تاریخ کاشت سوم(11 آبان) بود (جدول 5). در گیاه نخود نیز نتایج مشابهی در رابطه با تأثیر تاریخ کاشت بر تعداد غلاف در بوته گزارش شده است (Nezami and Bagheri, 2004b).  با توجه به اینکه بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی داری از نظر تعداد غلاف در بوته دیده نشد، ظاهرأ طولانی بودن فصل رشد و مساعد بودن شرایط محیطی در تاریخ کاشت اول در زمان تشکیل غلاف ها و سازگاری بهتر ژنوتیپ MLC177   با این شرایط عامل این اختلاف شده است. همبستگی بین تعداد غلاف در بوته با عملکرد دانه (** 47/0(r=  و عملکرد زیستی (*33 /0r=) مثبت و معنی‌دار بود و بیشترین همبستگی را با تعداد غلاف خالی در بوته (**92/0r= ) و تعداد دانه در بوته  (** 72/0 (r= داشت (جدول 6).اثر تاریخ کاشت بر تعداد غلاف خالی در بوته معنی دار (05/0(p≤ شد (جدول 2). بطوری‌که در تاریخ کاشت اول حدود 78 درصد غلاف ها پوک بودند، در حالی که در تاریخ کاشت سوم بیش از 95 در صد غلاف ها پوک شدند (جدول 3). احتمالأ با توجه به برخورد دوران گلدهی و پرشدن دانه با دماهای بالا

 

جدول 2----------

 

 

در تاریخ کاشت سوم دلیل این تفاوت شده است (جدول 1)،  که با نتایج سایر محققان در گیاه نخود مشابه است (Singh and Saxena, 1993). تعداد غلاف بیشترین همبستگی را با تعداد غلاف خالی در بوته (**92/0r= ) دارا بود (جدول 6). اثر متقابل تاریخ کاشت و ژنوتیپ در تعداد غلاف خالی نیز معنی دار (01/0 (p≤شد (جدول 2)، بطوری‌که در تاریخ کاشت اول و ژنوتیپ MLC177 بیشترین تعداد غلاف خالی در بوته به‌دست آمد، با توجه به همبستگی بالای بین تعداد غلاف با تعداد غلاف خالی و اینکه همین تیمار بیشترین تعداد غلاف را نیز به خود اختصاص داده بود. این‌طور به نظر می‌رسد که عامل اصلی خالی بودن غلاف‌ها در این تیمار، رقابت شدید درون بوته ای بر سر مواد فتوسنتزی و همین‌طور شرایط بهتر آب و هوایی به نسبت سایر تیمارها بوده است (جدول 1)، قربانزاده و نصیری (2005) نیز نتایج مشابهی در رابطه با سویا ((L.) Merrill Glycinemax) بدست آوردند.

جدول 3----------

   تاریخ کاشت بر روی تعداد دانه در بوته اثر معنی داری (05/0(p≤ داشت (جدول 2)، بیشترین تعداد دانه در بوته مربوط به تاریخ کاشت اول با میانگین 18/29 دانه در بوته و کمترین تعداد دانه مربوط به تاریخ کاشت سوم با میانگین 90/1 دانه در بوته بود، بین تاریخ کاشت اول و دوم نیز اختلاف معنی داری از نظر آماری دیده نشد (جدول 3). ظاهرأ با برخورد گیاهان تاریخ کاشت سوم با شرایط نامساعد محیطی و دماهای بالا میزان تلقیح و در نتیجه تعداد دانه در بوته کاهش یافته و یا با کاهش طول دوره رشد رویشی و فتوپریود، تعداد دانه در بوته کاهش می‌یابد (Singh and Saxena, 1993). تعداد دانه در بوته با عملکرد دانه (** 59/0 (r= و عملکرد زیستی (**54/0 (r= رابطه مثبت و معنی داری داشت (جدول 6).

  

     

جدول 4------

   اثر ژنوتیپ بر تعداد غلاف دو بذری در بوته بین ژنوتیپ‌های‌ مختلف معنی‌دار (01/0 (p≤شد (جدول 2)، بطوری‌که ژنوتیپ MLC39 با میانگین 68/6 غلاف دو دانه در بوته بیشترین تعداد غلاف دو دانه در بوته را به خود اختصاص داد، ولی بین ژنوتیپ های دیگر اختلاف معنی‌داری دیده نشد (جدول 4). اثر متقابل ژنوتیپ در تاریخ کاشت بر تعداد غلاف دو دانه نیز معنی دار (01/0 (P≤شد و در هر دو تاریخ کاشت اول و دوم ژنوتیپ  MLC39 بیشترین تعداد غلاف دو دانه را دارا بود.                                               ظاهرأ این صفت ژنتیکی بوده و کمتر تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفته است (Varshney, 1992). تعداد غلاف دو دانه در بوته با عملکرد دانه (** 63/0 (r=و عملکرد زیستی (** 53/0 (r= همبستگی مثبت و معنی داری داشت (جدول 6).

      وزن صد دانه عدس به طور معنی داری (01/0 (p≤تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت (جدول 2). حداکثر وزن صد دانه عدس در تاریخ کاشت اول و با میانگین 1/2 گرم بدست آمد و بین تاریخ کاشت اول و دوم اختلاف معنی داری مشاهده نشد (جدول 3)، احتمالأ زودرسی و دانه بندی در وضعیت حرارتی مطلوب سبب بهبود وزن صد دانه در تاریخ کاشت اول شده است(Singh et al 1990) .     

         ژنوتیپ‌های عدس از نظر وزن صد دانه متفاوت بودند، بطوریکه ژنوتیپMLC20  با میانگین 9/1 گرم بیشترین وزن صد دانه را به خود اختصاص داد و بین چهار ژنوتیپ دیگر اختلاف معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد (جدول 4). با توجه به اینکه ژنوتیپ MLC20 کمترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داده بود، ظاهرأ کم بودن رقابت درون بوته‌ای و پایین بودن تعداد مخازن به نسبت سایر ژنوتیپ‌ها دلیل این تفاوت بوده است (Majnoone Hoseini et al, 2003). اثر متقابل تاریخ کاشت در ژنوتیپ معنی دار(01/0 (p≤ شد، بطوری‌که در تاریخ کاشت اول و ژنوتیپ MLC20 بیشترین عملکرد دانه مشاهده شد (جدول 5).

           اثر تاریخ کاشت بر عملکرد زیستی بین تاریخ کاشت‌های مختلف معنی دار (01/0 (p≤شد (جدول 2). تاریخ کاشت اول با میانگین عملکرد 3/640 گرم در مترمربع و تاریخ کاشت سوم با میانگین 3/131 گرم در متر مربع به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد را به خود اختصاص دادند (جدول 3). احتمالأ افزایش طول دوره رشد عدس نسبت به تاریخ کاشت‌های بعدی و همینطور انطباق مرحله رشد رویشی گیاه با رژیم های حرارتی و رطوبتی مناسب تر باعث تولید ماده خشک بیشتر شده است (Auld et al, 1988., Otoole et al, 2001 ).

         ژنوتیپ‌های عدس از نظر تولید ماده خشک با هم اختلاف معنی‌داری داشتند (جدول2). بیشترین تولید ماده خشک مربوط را ژنوتیپ MLC39 (با میانگین 2/592 گرم در متر مربع) داشت و کمترین عملکرد ماده خشک مربوط به ژنوتیپ MLC20 (با میانگین عملکرد 8/267 گرم در متر مربع) بود (جدول 4). احتمالأ استفاده مناسب تر این ژنوتیپ‌ ها از شرایط محیطی عامل تفاوت معنی‌دار در تولید ماده خشک این ژنوتیپ‌ ها بوده است. احسان زاده (2005) نیز از تفاوت عملکرد بین ژنوتیپ های مختلف در گیاه نخود را گزارش کرده بود. همچنین از نظر تولید ماده خشک اثر متقابل معنی داری (05/0(p≤ بین تاریخ کاشت و ژنوتیپ عدس دیده شد (جدول 2). بطوری‌که در تاریخ کاشت دوم و ژنوتیپ MLC39 با میانگین عملکرد 3/883 گرم در متر مربع ماده خشک بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد، البته بین این تیمار با تاریخ کاشت اول و ژنوتیپ MLC39   اختلاف معنی داری دیده نشد (جدول 5). بین عملکرد زیستی و عملکرد دانه همبستگی مثبت و معنی داری (**81/0 (r= دیده شد (جدول 6). تأثیر تاریخ کاشت بر عملکرد دانه معنی دار(01/0 (p≤ بود (جدول 2). بیشترین عملکرد دانه مربوط به تاریخ کاشت اول با میانگین 73/40 گرم در متر مربع بود. جدول 5------------

این نشانگر انطباق بهتر این ژنوتیپ با تاریخ کاشت‌های مختلف از نظر تولید ماده خشک است (Varshney, 1992). در تاریخ کاشت سوم هیچگونه عملکردی برداشت نشد، ظاهرأ مطلوب بودن شرایط و طولانی بودن فصل رشد و همینطور رشد سبزینه‌ای بیشتر، جذب فعال فتوسنتزی بیشتر در دوره رشد زایشی عامل این افزایش عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول شده است (جدول 5).   Auld و همکاران (1998) نیز گزارش کردند در نخود تأخیر در کاشت از طریق کاهش طول دوره رشد و تنش خشکی و حرارتی در مرحله پر شدن دانه، سبب کاهش عملکرد دانه گردید. به نظر می‌رسد در تاریخ کاشت سوم با برخورد دوران گلدهی و تلقیح با دماهای بالا (جدول 1) و همینطور کوتاه بودن فصل رشد عامل اصلی عدم برداشت محصول در این تاریخ کاشت بوده است. Auld  و همکاران (1998) گزارش دادند تأخیر در کاشت منجر به کاهش عملکرد دانه نخود شده است، که با نتایج این آزمایش مطابقت دارد.

 جدول 6-----------------

    بین ژنوتیپ‌های عدس از نظر عملکرد دانه با یکدیگر اختلاف معنی داری(01/0p≤) دیده شد (جدول 2). بیشترین عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپ MLC39 با میانگین 11/34 گرم در متر مربع و کمترین عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپ MLC20 با میانگین عملکرد 24/4 گرم در متر مربع بود (جدول 4). به نظر می‌رسد علت بالا بودن عملکرد ژنوتیپ MLC39  سازگاری بیشتر با شرایط محیطی و عملکرد کمتر ژنوتیپ MLC20 عدم سازگاری آن با شرایط آب و هوایی بوده است. اثر متقابل تاریخ کاشت در ژنوتیپ نیز معنی دار  (01/0p≤) شد (جدول 2) و در تاریخ کاشت اول (11 آبان) و ژنوتیپ MLC39 بیشترین عملکرد دانه با میانگین 59 گرم در متر مربع بدست آمد. البته در تاریخ کاشت اول ژنوتیپ MLC352 نیز با میانگین 69/54 گرم در متر مربع اختلاف معنی‌داری )05/0≤(p با MLC39 نداشت (جدول 5). اثر تاریخ کاشت بر شاخص برداشت معنی دار (01/0≤p) بود (جدول 2).

        تاریخ کاشت اول با میانگین 3/6 بیشترین شاخص برداشت را به خود اختصاص داد (جدول 3). بالا بودن عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول سبب این اختلاف شده بود. اثر ژنوتیپ ‌های عدس بر شاخص برداشت معنی‌دار بود (جدول 2). ژنوتیپ MLC39 بیشترین شاخص برداشت و ژنوتیپ MLC20 کمترین شاخص برداشت را دارا بودند و بین ژنوتیپ‌ های MLC122، MLC177  با هم تفاوت معنی داری دیده نشد (جدول 4). تفاوت در الگوی توزیع و تخصیص مواد فتوسنتزی بین ژنوتیپ‌‌ها اغلب سبب تفاوت در شاخص برداشت در گیاهان مختلف می‌شود. تفاوت شاخص برداشت بین ژنوتیپ‌های مختلف نخود توسط سایر محققین گزارش شده است ((Majnoone Hoseini et al, 2003.  همبستگی شاخص برداشت با عملکرد دانه (** 89/0  ( r=و وزن صد دانه (** 62/0   ( r= مثبت و معنی دار بود (جدول 7). معمولأ بعد از تشکیل غلاف مواد فتوسنتزی جهت پر شدن دانه ها تخصیص می‌یابند دانه های سنگین‌تر سبب افزایش عملکرد دانه و در نتیجه افزایش شاخص برداشت می‌شوند (Ghorbanzadeh and Nasiri, 2005).

نتیجه گیری

          همبستگی عملکرد دانه با تعداد غلاف در بوته (**47/0 r=)، تعداد دانه در بوته (**59/0r= )، غلاف دودانه (**63/0r=) و عملکرد زیستی(**81/0r= ) مثبت و معنی دار بود. با توجه به کاهش چشمگیر عملکرد دانه در تاریخ‌های کاشت دیرتر در پاییز و برخورد دوران گلدهی و پرشدن دانه با دماهای بالا در منطقه سراوان این‌طور به نظر می‌رسد که تاریخ کاشت زودتر و استفاده از ژنوتیپ‌های برتر می‌تواند عملکرد این گیاه را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. با توجه به شرایط فوق این‌طور به نظر می‌رسد که کشت عدس در این منطقه باید با تأمل و دقت بیشتری صورت پذیرد.

 

Ahmed, F., Islam, M. N., Jahan, M. A., Rahman, M. T and Ali, M. Z. 2011. Phenology,  growth and yield of chickpea as influenced by weather variables under different sowing dates. Journal of  Experimental Bioscience. 2(2): 83-88.
Auld, D. L, Bettis, B. L. Crock, J.E. and Kephart, K. D. (1988). Planting date and  temperature effects on germination, emergence and seed yield of chickpea. Agronomy Journal. 80: 909-914.
Ehsanzadeh, P. (2003). Study yield and yield components of four different genotypes of chickpea plant densities and two planting under rainfed conditions in Lorestan province Aligudarz. Journal of  Knowledge of Agriculture.  13 (3), 15-30.
Ghorbanzadeh, M. and Nasiri, M. (2005). Response of grain yield and its components to delay soybean planting. Knowledge of Agriculture. 15 (2):149-161.  
Johansen. B. Baldev. Brouwer, J. B. Erskine, W., Jermyn, W.A., Li-juan, L. Malik. B. A.  Ahad Miah, A., and Slim, S. N. (1994). Biotic and abiotic stresses constraining productivity of cool season food legumes In: Muehlbauer, F. J. and Kaiser, W. j. (Eds), Expanding the production and use of cool season food legumes. Kluwer Academic Pub. Printed the Netherlands, p: 175-194.
Johnson, D. R. and Major, D. J. (1979). Harvest index of soybean as affected by planting date and maturity rating. Agronomy  Journal. 71: 538-541.
Ministry of Jihad-e-Agriculture. 2010. Office of Agricultural Statistics and Information. Available at Web (site        http://dbagri.maj.ir/zrt/yearrep.asp?p=118&o=9900).
Mousavi, K. and Pezeshkpur, P. (2006).  Evaluation of Kabuli chickpea (Cicer arietinum L.) cultivars response to sowing date. Journal of Iranian Field Crop Research. 4: 141- 154.
Nakhzari Moghaddam, A. Tatari, M. Arniaz qaranjic, A. (2011). Electronic Journal of Crop Production. 4(1): 17-29.
Nezami, A. and Bagheri, A. (2004a). Responsiveness of cold tolerant chickpea characteristics in fall and spring planting: 2 - yield and yield components.  Journal of Iranian Field Crop Research. 3: 156-170.
Otoole, N. Stoddard, F. L. and Obrien L. (2001). Screening of chickpea for adaption to autumn sowing. Journal of Agronomy and Crop Science. 186: 193-207.
Passioura, J. B. (1983). Roots and drought resistance. Agricultural  Water Manage., 7: 265-280.
Sekhon H. S. Gurigbal Singh and Sandhu, S. S. (1994). Effect of date of sowing and seed-rate on growth and yield lentil. Lens News letter, vol. 21. No. 2, PP: 22-25 ICARDA.
Singh, K. B. and Saxena, M. C. (1993). Breeding for stress tolerance in cool-season food legumes. The Hague. The  Netherlands: Martinus Nijhoff/Jumk.
Singh, K. B, Malhotra R. S, Saxena, M. C. and Bejiga, G. (1996). Winter chickpea in Mediterranean type environments. A Technical Bulletin. ICARDA, Aleppo, Syria, Viit39pp.
Singh, K. B, Malhotra R. S, Saxena, M. C. and Bejiga, G. (1997). Superiority of winter sowing over traditional spring sowing of chickpea in the Mediterranean region. Agronomy  Journal. 89: 112-118.
Singh, K. S. Singh. A. and Singh, P. P. (1990). Effect of sowing date and row spacing on the yield of lentil varieties. Lens News letter, vol. 17. No. 1, PP: 9-12 ICARDA.
Varshney J.G. (1992). Effect of sowing dates and row spacing on the yield of lentil varieties. Lens Newsletter, Vol. 19. No. 1, PP: 20-23 ICARDA.